رفتار مادر شوهر در دوران عقد

[دامپزشک]

سلام خسته نباشید
من همین الان با سایتتون آشنا شدم امیدوارم بتونید کمکم کنید
منو همسرم حدود 5ماه صیغه ایم البته قرار بود ماه پیش عقد کنیم که بخاطر کرونا .....هنوز صیغه ایم
همسرم مذهبیه اخلاقش خوبه مهربونه منو دوس داره
اما گاهی وقتی این مهربونیش بیش از حد میشه میخواد به همه خوبی کنه مخصوصا خانوادش .خودش سختی میبینه خوابش کمه چون کار شیفته، ولی تو چندساعت استراحتش همش میخواد به خانوادش کمک کنه ولی به من میرسه میگه خوابم میاد ، اینو بهش میگم ناراحتم میشه.
من چادریم فقط توبیرون .شوهرم ازم خواست توخانواده هم چادر بزارم گفتم چشم.
ولی بهضی وقتا زیاده روی میکنه
مثلا میگه جوراب رنگ پا حتی کلفت نپوش با اینکه من خودم مقیدم .میگه لاک اصلا بیرون نزن با اینکه دوس داره براش لاک بزنم. اهنگ دوس نداره توماشین بزارم با اینکه قبل صیغه دراین مورد صحبت کرده بودیم.
روز زن من از خانوادش فقط یه روسری 30تومنی گرفتم .خودش برام یه زنجیر طلا گرفت ولی برا خواهرشم که مجرده 2سال ازم بزرگتره رفت عروسک گرفت .بهش گفتم چرا میخوای بخری روزش نیس ناراحت شد
چندماه قبلشم یه لباس برامم خرید برا خواهرشم خرید
ما با مادرش حدود 4سال دوست بودیم ولی تالا منو شوهرم همو ندیده بودیم .مامانش انقد منو دوس داشت بوسم میکرد خیلی خوب بود منم چقد دوسش داشتم
ولی از هفته دوم صیغه به بعد رفتارش عوض شد .قربون صدقه ای زیاد نیس ولی همونو به دختر و پسر و بچه های خواهرش میگه ولی به من حتی دخترم دختر گلم نمیگه
یه شب یلدای مضخرف اوردن اجیل وهندوانه نبود .شادونه و بادوم زمینی و خرما!!! توظرف پلاستیکی ریختن یه پالتو برام دوخت اونم توجعبه لباسی که برا پسرش خریدیم گذاشت فقطم درجعبه رو کادوی مسخره کرد!! یه شاخه گل ابی و یه انگشتر فیروزه پسرش خرید
اینارو که به روی شوهرم اوردم شدیدا ناراحت شد وحق به جانب شد
اوایل با دخترش ظرف میشستم با اینکه ظرف شستنو دوس ندارم
ولی تازگیا دخترش میگه غذا میخورم فشارم میفته برم بخوابم!! من مجبورم تنها ظرف بشورم براهمین شوهرم میاد کمکم
از یه طرف مادرشوهرم چندبار گفته دوس نداره پسرش کار کنه درصورتیکه خودش کلی ازش کار میکشه جاروهم میکنه.
یه بارم که ظرف نشستم حس کردم ناراحت شد
اخه تو خونه ای که دختر باشه ،عروس وپسر باید همش ظرف بشورن !
این عید که اولین عیدم بود هیچییی عیدی برام نیاوردن فقط 50تومن پول یه سکه پارسیان 200تومنی دادن
حدقل یه کلمه نگفتن ببخشید چیزی نخریدیم
شوهرمم میگه هرموقع رفتیم خونه خودمون برات لباس ومانتو اینا میخرم
بهش میگم خیلی بهم سخت میگیری با این کارات باعث میشی من عشقم کم بشه ناراحتم میکنی
میگه اینارو به مشاور بگو ببین ایا اینا دلایل هستن برا سرد شدن یا نه
همش میگه من حساسم
من باید عوض بشم من توقعی نباید داشته باشم من خوبی کنم
ولی خانواده خودش همینجوری بمونن
کمکم کنید

[Saltanat]

سلام خسته نباشید
من همین الان با سایتتون آشنا شدم امیدوارم بتونید کمکم کنید
منو همسرم حدود 5ماه صیغه ایم البته قرار بود ماه پیش عقد کنیم که بخاطر کرونا .....هنوز صیغه ایم
همسرم مذهبیه اخلاقش خوبه مهربونه منو دوس داره
اما گاهی وقتی این مهربونیش بیش از حد میشه میخواد به همه خوبی کنه مخصوصا خانوادش .خودش سختی میبینه خوابش کمه چون کار شیفته، ولی تو چندساعت استراحتش همش میخواد به خانوادش کمک کنه ولی به من میرسه میگه خوابم میاد ، اینو بهش میگم ناراحتم میشه.
من چادریم فقط توبیرون .شوهرم ازم خواست توخانواده هم چادر بزارم گفتم چشم.
ولی بهضی وقتا زیاده روی میکنه
مثلا میگه جوراب رنگ پا حتی کلفت نپوش با اینکه من خودم مقیدم .میگه لاک اصلا بیرون نزن با اینکه دوس داره براش لاک بزنم. اهنگ دوس نداره توماشین بزارم با اینکه قبل صیغه دراین مورد صحبت کرده بودیم.
روز زن من از خانوادش فقط یه روسری 30تومنی گرفتم .خودش برام یه زنجیر طلا گرفت ولی برا خواهرشم که مجرده 2سال ازم بزرگتره رفت عروسک گرفت .بهش گفتم چرا میخوای بخری روزش نیس ناراحت شد
چندماه قبلشم یه لباس برامم خرید برا خواهرشم خرید
ما با مادرش حدود 4سال دوست بودیم ولی تالا منو شوهرم همو ندیده بودیم .مامانش انقد منو دوس داشت بوسم میکرد خیلی خوب بود منم چقد دوسش داشتم
ولی از هفته دوم صیغه به بعد رفتارش عوض شد .قربون صدقه ای زیاد نیس ولی همونو به دختر و پسر و بچه های خواهرش میگه ولی به من حتی دخترم دختر گلم نمیگه
یه شب یلدای مضخرف اوردن اجیل وهندوانه نبود .شادونه و بادوم زمینی و خرما!!! توظرف پلاستیکی ریختن یه پالتو برام دوخت اونم توجعبه لباسی که برا پسرش خریدیم گذاشت فقطم درجعبه رو کادوی مسخره کرد!! یه شاخه گل ابی و یه انگشتر فیروزه پسرش خرید
اینارو که به روی شوهرم اوردم شدیدا ناراحت شد وحق به جانب شد
اوایل با دخترش ظرف میشستم با اینکه ظرف شستنو دوس ندارم
ولی تازگیا دخترش میگه غذا میخورم فشارم میفته برم بخوابم!! من مجبورم تنها ظرف بشورم براهمین شوهرم میاد کمکم
از یه طرف مادرشوهرم چندبار گفته دوس نداره پسرش کار کنه درصورتیکه خودش کلی ازش کار میکشه جاروهم میکنه.
یه بارم که ظرف نشستم حس کردم ناراحت شد
اخه تو خونه ای که دختر باشه ،عروس وپسر باید همش ظرف بشورن !
این عید که اولین عیدم بود هیچییی عیدی برام نیاوردن فقط 50تومن پول یه سکه پارسیان 200تومنی دادن
حدقل یه کلمه نگفتن ببخشید چیزی نخریدیم
شوهرمم میگه هرموقع رفتیم خونه خودمون برات لباس ومانتو اینا میخرم
بهش میگم خیلی بهم سخت میگیری با این کارات باعث میشی من عشقم کم بشه ناراحتم میکنی
میگه اینارو به مشاور بگو ببین ایا اینا دلایل هستن برا سرد شدن یا نه
همش میگه من حساسم
من باید عوض بشم من توقعی نباید داشته باشم من خوبی کنم
ولی خانواده خودش همینجوری بمونن
کمکم کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
به سایت مشاور خوش اومدین

یکی از اساسی ترین سوالات برای محک زدن بافت زندگی یک زوج این هست که آیا شما با همسرتون مشکل دارین یا نه ؟

با توجه به متن تاپیک شما کانون مشکلات شما خانواده همسر شماست و خودتون با همسرتون به صورت دوطرفه مشکل خاصی ندارین
دوست گرامی در جریان زندگی زناشویی نباید خانواده هارو کانون توجه قرار داد و برحسب رفتار های اونها زندگی خودتون رو دچار تنش و ناراحتی کنید بزرگ ترین مزیت در زندگی شما این هست که با همسرت مشکلی ندارین و مشکلات شما صرفا جنبه چشم و هم چشمی و مقایسه داره که با کمی از خود گذشتگی و نگرش مثبت حل شدنیه

گاهی اوقات همسر تا حدی خانواده خودش رو حمایت میکنه که نیاز های همسرش فراموش میشه واین واقعا بده اما شما مطرح کردین که همسرتون به شما هم توجه میکنه
شما باید کانون محر و محبت و توجه همسرت باشی نه کانون توجه خانواده همسرت چون زندگی زناشویی یعنی همین


همسرت تو روز زن برات زنجیر طلا گرفته بهت محبت میکنه مورد احترامشی واین یعنی به شما توجه لازم رو داره حالا اگر تو روز زن برای مادرش یا خواهرش کادو بخره این کجاش بده ؟
مگر اینکه شما با نگرش منفی موضوع رو استدلال کنی و از جنبه چشم و هم چشمی موضوع رو ببینی اون موقع بله همسرت کار درستی نکرده

درمورد کادو هم خب شاید وسع مالی خانواده همسرت بیشتر از اون روسری نبوده یا ..... درواقع افراد هر کاری یا هر انتخابی در هر زمانی انجام میدن به نظرشون درست ترین کار یا انتخابه و در اون شرایط برای شما اون روسری رو کادوی مناسب ارزیابی کردن خب شما الان با توجه به این حرف انتظار داشتین ازتون معذرت خواهی کنند ! خب برای چی ؟ شما کادو رو از جنبه ابراز محبت و دوستی نگاه کنید نه از دید کیفیت و قیمت !

درمورد شستن ظروف هم هیچ اجباری نیست شما ظرف هارو بشورید
یا خواهر شوهرتون بشوره با این منطق به این مسئله نگاه کن که خواهرشوهرت واقعا حال نداره یا خودت دلت نمیخواد بشوری پس اجباری نیست حالا هرکس میخواد ناراحت بشه یا نشه
شوهرتون هم اگر خواست اینکارو کنه نباید جلو شو بگیری چون افراد اگر کاری از دستشون بر بیاد و انجام ندن یعنی کوتاهی کردن

به نظر من همسرت آدم با عطوفتیه و اگر دوست داره تو ظرف شستن یا ....به مادرش کمک کنه ممانعت نکن چون حق مادری به گردن همسرت داره

دوست ارجمند در واقع این پذیرش رو داشته باش که مادر شوهر و....نمیتونن مطابق میل شما رفتار کنند اما این شما هستین که میتونید تغیر کنید و به همه چی با نگرش مثبت نگاه کنین و بیخود خودتون وهمسرتون رو ناراحت نکنید

درمورد تعصبات همسرتون هم که قبلا صحبت کردین و شما پذیرفتی که نسبت به تعصبات همسرت قانع باشی ( چادری ولاک نزنی و....) پس بنابراین شما با آگاهی کامل از تعصباتش باهاش نامزد شدین

درمورد اینکه برای شما وقت نداره و خوابش میبره نباید موضوع رو با مهبت به خانوادش ادغام کنی و بگی چون به اونا مرحمت میکنی برامن وقت نداری خب این طوری مسلما ناراحت میشه
بدون حاشیه و به دور از مقایسه و بی احترامی به خانواده همسرت این موضوع رو مطرح کنید و بگین که نیاز به تعامل بیشتر با همسرت داری با توجه به توضیحات شما به احتمال زیاد حرف شمارو درک میکنه ( یادتون نره پای خانواده اش دو وسط نکشی )

[دامپزشک]

سلام خیلی ممنون از توضیحات خوبتون نه خداروشکر ماباهم مشکل خاصی نداریم .هربحثی هم که داشتیم بخاطر خانواده ها بوده
وقتی خواهرش مجرده چرا باید براش کادو بگیره .اینکه مجرد مونده تقصیر منه مگه
تازه خواهرش حتی روزمم بهم تبریک نگفت
اون روسری هم که خریدن رفته بودیم یه پاساژ بزرگ برا دخترش دو دست روسری و ساق دست گرفت برا منم اینو گرفت ینی اگه باهاشون نرفته بودم همینم نمیگرفت
منم برا مامانش ظرف مرغ خوری خوشگل گرفتم. ولی وضعیت مالیشون اونقدری هست که بتونن یه چیز بهتر بگیرن .تازه این روسری هم فقط از طرف مامانش بود بقیه هیچی ندادن مثلا اولین روز زن من بود
به جز مامانش فکرنکنم کسی حتی تبریک گفت
برا ظرف شستن هم شوهرم حرف شمارو میزنه میگه دختر پسر نداره هرکی کاری ازش برمیاد باید انجام بده. حرفتون کاملا درسته باعطوفته
من نمیگم کار نکنه ولییی تو خونشون تنها کسی که کار میکنه فقط شوهر منه . (خرید ،جارو ،ظرف شستن ،بعضی وقتا غذا درست کردن ، اب میوه گرفتنو...)
خواهرش خودش تعریف میکنه از سربازی که خسته میومد اول ظرفارو میشست بعد میرفت میخوابید . خواهرشوهرم اصلا کاری نمیکنه
ولی میترسم اگه دیگه ظرف نشورم رفتار مادرشوهرم یا حتی شوهرم باهام بد بشه واگه شوهرم تنها ظرف بشوره مادرشوهرم از چشم من میبینه بدون اینکه به دخترش حرفی بزنه. (فقط یه بار که ظرف نشستم ولی به مامانش تعارف زدم ،شوهرم گفت خب میرفتی به مامانم کمک میکردی دیگه)
من حاظرم با اینکه دوس ندارم ولی ظرف بشورم اما بی محبتی مامانشو چطور بیخیال بشم .
توخونمون مادر من همیشه قربون صدقم میره ولی مادر شوهرم خیلی بی مهره البته نسبت به شوهرشم همینطور سرده
ولی با دخترش خیلی خوبه با اینکه هیچکاری نمیکنه؛ به شوهرم که میگم میگه نه تو خیلی حساسی الکی موضوع بزرگش میکنی ولی واقعا محبت زبونی برامن بلد نیس .
همش من باید زنگ بزنم .مادرشوهرم بهم میگه تو زشتی( درصورتی که همه میدونن من خوشگلم رنگ مو و چشم روشن ) بعد میگه ناراحت شدی ؟ اینو میگم که چشم نخوری بهش میگم الان که کسی پیشمون نبود که چشم بخورم ولی همش به دختر زشت خودش میگه دختر خوشگلم!!
یا شیرینی درست کرده بودم عکس گذاشتم توگروه فامیلاشون ،همه تعریف کردن ولی این انقد حسود و مغروره که هیچی نگفت
نمیدونم آدمی که انقد خوب بود چطور یهو انقد عوض شد انگار یکی بهش میگه نباید به عروس محبت کرد .
بعضی وقتا حرفای نیش دار میزنه زبونشون یکم تنده
درباره کادو شب یلدا یا هدیه سال اول عروس که هیچی نیاوردن برام چیکار کنم؟
هرکی زنگ میزنه خونمون به مامانم میگه برا دخترت چی آوردن ماهم میگیم هیچی
مامانم خب ارزو داره دیگه ،میگه خیلی برام کم میزارن .والا مامانمم توقع خاصی نداره میگه حدقل یه پیرهن میتونستن که بگیرن .مامانم بقیه رو میبینه که برا عروسشون کلی هدیه بردن منم میبینه اونوقت میاد اینارو به من میگه منم مجبورم باشوهرم بحث کنم اونم هی میگه حالا که خونمون نرفتیم برات مانتو بخرم
سر خوراکی خیلی خرج حتی ولخرجی میکنه ولی مانتو.... زورش میاد میگه پول ندارم
البته پس انداز خاصی هم نداره نه خونه نه ماشین صفر صفر بود که قبولش کردم
اگه خانوادش نداشتن مسئله ای نبود ولی دارن و کم میزارن
تاحالا همه هزینه بله برون و سرویس طلا و انگشتر همه رو شوهرم خودش خریده
درباره لاک و جوراب بعد صیغه تازه یادش افتاد بگه .ولی اهنگ رو قبول کرده بود که زد زیرش
بنظر شما ایا این موارد سخت گیری نیس؟ ایا رفتار مادر شوهرم بدنیس؟
والا من خونه خودمون ظرف نمیشورم اونوقت خونه اونا حتی ظرفای موندشونم یه بار شستم اصلا اون روز براهمین ظرف شستنم بود که اون روسری رو گرفت
مامانش همش توقع داره براش کار کنم ولی دختر خودش تو تخت دراز بکشه باگوشی بازی کنه!
موقعی که کار نکنم اصلا باهام خوب نیس
مگه من کلفتشم
جالب اینجاس برا دخترش خواستگار اومده بود ولی چون خانواده پسر گفته بودن باید ظرف بشوره غذا درست کنه اینا گفتن نه
چطور برا دختر خودش نمیپسنده ولی من کار کنم بدون هیچگونه محبت از طرف مادرشوهر
چیکارکنم ؟
هرچند روز یه بار ما یه همچین بحثایی داریم
میترسم کارکنم پرو بشن هرچندتا الانم حس میکنم عادت کردن
گاهی اوقات که با دوستام درد و دل میکنم میگن تو پسرشو که انقد هواشو داشته ازش گرفتی باعث شدی محبتش کم بشه طبیعیه بهت حسودی کنه بعدا خودش درست میشه ولی تاجایی که من میبینم محبتش به خانوادش زیادم شده

[Saltanat]

سلام خیلی ممنون از توضیحات خوبتون نه خداروشکر ماباهم مشکل خاصی نداریم .هربحثی هم که داشتیم بخاطر خانواده ها بوده
وقتی خواهرش مجرده چرا باید براش کادو بگیره .اینکه مجرد مونده تقصیر منه مگه
تازه خواهرش حتی روزمم بهم تبریک نگفت
اون روسری هم که خریدن رفته بودیم یه پاساژ بزرگ برا دخترش دو دست روسری و ساق دست گرفت برا منم اینو گرفت ینی اگه باهاشون نرفته بودم همینم نمیگرفت
منم برا مامانش ظرف مرغ خوری خوشگل گرفتم. ولی وضعیت مالیشون اونقدری هست که بتونن یه چیز بهتر بگیرن .تازه این روسری هم فقط از طرف مامانش بود بقیه هیچی ندادن مثلا اولین روز زن من بود
به جز مامانش فکرنکنم کسی حتی تبریک گفت
برا ظرف شستن هم شوهرم حرف شمارو میزنه میگه دختر پسر نداره هرکی کاری ازش برمیاد باید انجام بده. حرفتون کاملا درسته باعطوفته
من نمیگم کار نکنه ولییی تو خونشون تنها کسی که کار میکنه فقط شوهر منه . (خرید ،جارو ،ظرف شستن ،بعضی وقتا غذا درست کردن ، اب میوه گرفتنو...)
خواهرش خودش تعریف میکنه از سربازی که خسته میومد اول ظرفارو میشست بعد میرفت میخوابید . خواهرشوهرم اصلا کاری نمیکنه
ولی میترسم اگه دیگه ظرف نشورم رفتار مادرشوهرم یا حتی شوهرم باهام بد بشه واگه شوهرم تنها ظرف بشوره مادرشوهرم از چشم من میبینه بدون اینکه به دخترش حرفی بزنه.
من حاظرم با اینکه دوس ندارم ولی ظرف بشورم اما بی محبتی مامانشو چطور بیخیال بشم .
توخونمون مادر من همیشه قربون صدقم میره ولی مادر شوهرم خیلی بی مهره البته نسبت به شوهرشم همینطور سرده
ولی با دخترش خیلی خوبه با اینکه هیچکاری نمیکنه؛ به شوهرم که میگم میگه نه تو خیلی حساسی الکی موضوع بزرگش میکنی ولی واقعا محبت زبونی برامن بلد نیس .
همش من باید زنگ بزنم .مادرشوهرم بهم میگه تو زشتی( درصورتی که همه میدونن من خوشگلم رنگ مو و چشم روشن ) بعد میگه ناراحت شدی ؟ اینو میگم که چشم نخوری بهش میگم الان که کسی پیشمون نبود که چشم بخورم ولی همش به دختر زشت خودش میگه دختر خوشگلم!!
یا شیرینی درست کرده بودم عکس گذاشتم توگروه فامیلاشون ،همه تعریف کردن ولی این انقد حسود و مغروره که هیچی نگفت
نمیدونم آدمی که انقد خوب بود چطور یهو انقد عوض شد انگار یکی بهش میگه نباید به عروس محبت کرد .
بعضی وقتا حرفای نیش دار میزنه زبونشون یکم تنده
درباره کادو شب یلدا یا هدیه سال اول عروس که هیچی نیاوردن برام چیکار کنم؟
هرکی زنگ میزنه خونمون به مامانم میگه برا دخترت چی آوردن ماهم میگیم هیچی
مامانم خب ارزو داره دیگه ،میگه خیلی برام کم میزارن .والا مامانمم توقع خاصی نداره میگه حدقل یه پیرهن میتونستن که بگیرن .مامانم بقیه رو میبینه که برا عروسشون کلی هدیه بردن منم میبینه اونوقت میاد اینارو به من میگه منم مجبورم باشوهرم بحث کنم اونم هی میگه حالا که خونمون نرفتیم برات مانتو بخرم
سر خوراکی خیلی خرج حتی ولخرجی میکنه ولی مانتو.... زورش میاد میگه پول ندارم
البته پس انداز خاصی هم نداره نه خونه نه ماشین صفر صفر بود که قبولش کردم
اگه خانوادش نداشتن مسئله ای نبود ولی دارن و کم میزارن
تاحالا همه هزینه بله برون و سرویس طلا و انگشتر همه رو شوهرم خودش خریده
درباره لاک و جوراب بعد صیغه تازه یادش افتاد بگه .ولی اهنگ رو قبول کرده بود که زد زیرش
بنظر شما ایا این موارد سخت گیری نیس؟ ایا رفتار مادر شوهرم بدنیس؟
والا من خونه خودمون ظرف نمیشورم اونوقت خونه اونا حتی ظرفای موندشونم یه بار شستم اصلا اون روز براهمین ظرف شستنم اون روسری رو گرفت
مامانش همش توقع داره براش کار کنم ولی دختر خودش تو تخت دراز بکشه باگوشی بازی کنه!
موقعی که کار نکنم اصلا باهم خوب نیس
مگه من کلفتشم
جالب اینجاس برا دخترش خواستگار اومده بود ولی چون گفته بودن باید ظرف بشوره غذا درست کنه اینا گفتن نه
چطور برا دختر خودش نمیپسنده ولی من کار کنم بدون هیچگونه محبت از طرف مادرشوهر
چیکارکنم ؟
هرچند روز یه بار ما یه همچین بحثایی داریم
میترسم کارکنم پرو بشن هرچندتا الانم حس میکنم عادت کردن

سلام مجدد

توی حرفاتون یک نکته مهم بود که باید بیشتر بهش توجه کرد !
اینکه شما همیشه باید با چه کسی تماس بگیری ؟ منظورت شوهرتون بود یا مادر شوهر ؟

در مورد اینکه همسرت بعد ازدواج زده زیر قولش و حتی آهنگ رو هم گفته که نباید گوش بدی باید بگم کار اشتباهی کرده چون باعث میشه محبت شما بهش کم رنگ بشه ( به خاطر بد قولی )

بله هرچیزی که باعث بشه همسر نتونه از خودش و پوشش خودش خوشحال بشه به نظرم سخت گیریه ولی این در حالیه که شماهم باید به تعصبات همسرت توجه کنی چون باید بپذیری همسرت مذهبی و متعصبه
به طور کلی هر پوششی که نه بی حجابی باشه ( به خاطر همسرت ) نه باعث اذیت شدن شما بشه مناسبه

درمورد رفتار های مادر شوهرت به نظرم تکمیلی تر توضیح دادین چون باعث میشه بهتر بشه روی رفتار هاش مانور داد و نظر واقع بینانه تری عنوان کرد
مادر شوهر شما داره با مکانیزم انکاری رفتار میکنه یعنی برای اینکه به دخترش روحیه بده که زیبا تر از شماست یا این نظر رو در شما به وجود بیاره که قشنگ نیستی این حرفو میزنه و دوست داره انکار بشه که شما زیبا تری اما این در حالیه که خودت همسرت و بقیه قدرت بینایی دارن و میفهمن کی قشنگ تره پس بیخود خودتون رو اذیت نکنید و در این باره قصد اینکه بگی من قشنگ ترم و جر و بحث کنی رو نداشته باش
از طرفی مسئله ازدواج نکردن خواهر شوهر شما با اومدن شما به این خانواده برای خانواده همسرت نمایان تر شده و براشون ایجاد بحران
فکری کرده ( این فکر که نکنه این دختر خوشبخت نشه اذیتشون میکنه ) در این بین ممکنه به خاطر مواردی مثل سطح سواد و سطح فرهنگ و.......باعث میشه واکنش های نسنجیده بروز بدن

و تمام بقیه حرفای شمارو میشه درک کرد که چرا با شما رفتار مناسب ندارن در حالی که این حق شماست اما دوست ار جمند باور کن این مشکل مشابه بسیاری از کاربرانومراجعه کنندس که معترض رفتار های ناشایست خانواده همسر هستند و بهترین پیشنهاد به این عزیزان بزرگوار اینه که روی رفتار مادر شوهر یا فامیل تمرکز نکنید و از اینکه براتون کادو آوردن یا نیاوردن جلو دیگران خجالت نکشید
میدونم شرایط سختیه اما باور کنید این اخلاق های قدیمی فقط باعث کدوریت ها بین زوجین میشه و باعث میشه بینشون تفرقه بیوفته همین
شما فقط خودت رو تغیر بده اگر بهت بی احترامی کردن شماهم باهاشون رفت و آمد نکنید تا ناراحت نشین اگر بهتون چیزی رو تبریک نگفتن شماهم تبریک نگین چون این باعث میشه دچار فشار ناراحتی از رفتار اونا نشی و سعی کن کم تر به منزلشون رفت و آمد کنی

شماهم با توجه به اینکه بالغ بر چهار سال با مادر شوهرت آشنا بودی و تمام این مدت باهات خوب بوده الان پذیرش رفتار نا شایست ایشون رو نداری و دنبال همون رفتار سابق ایشون هستی یعنی به طور غیر ارادی تغیر شخصیت ایشون برات قابل هضم نیست ( واقعا حس بدیه )

بله درنهایت حق با شماست و مطمئنا اگر اونا رفتار خوبی داشتن شماهم از رفتار خوب همسرت با خانوادش ناراحت نمیشدی در واقع تخم ناراحتی و کینه رو خودشون کاشتن اما اینو قبول کنید که اگر دیگری کار اشتباهی کرد شما نباید جواب اشتباهشو با اشتباهی که به خودت ضرر بزنه پاسخ بدی

به نظرم شوهرتون حرفای شمارو میپذیره و سعی بر این داره تا شمارو متقاعد کنه و شما رو در جهت صلح و رضایت سوق بده و برا همین به شما اطمینان میده که بعد عروسی براتون از کاری فرو گزاری نمیکنه و اینه که مهمه ( اتفاق با همسر )

دوست ار جمند آیا شوهرت اصرار داره که شما به خونه پدریش آمد و شد کنی ؟ در صورتی که پاسخ شما مثبته آیا انتظار داره که شما به مادرش خدمت کنی ؟ ( شست و شو و......)

شمارو درک میکنم و میدونم برای بهبود اوضاع تلاش کردی تا مادر شوهرت رام بشه ( دوست داشته باشه ) اما دوست گرامی نباید توی خونه اونا طوری کار کنی و رفتار کنی که باعث شکست عذت نفس خودت بشه به ویژه که بعدا هم براش ایجاد توقع کرده و باعث شده انتظار داشته باشه شما بیشتر کار کنی !
شما زیادی بهش لطف کردین و لطف مکرر میشه وظیفه مسلم
یعنی اونا رفتار مهربونت رو با وظیفه شما اشتباه گرفتند

پس راهکار شما این هست که سعی کنی ازشون دور باشی
کاری که باعث میشه توقع شون بیشتر بشه نکنی
از مشکل دار شدن با همسرت به خاطر بقیه پرهیز کنی
و در نهایت با سیاست و کیاست اعتماد همسرت رو جلب کنی

[moshaver-editor]

با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس ناکامی شما با توجه به شرایطی که مطرح کردید کاملا قابل درک است.
واقعیتی که وجود دارد و بهتر است ه آن توجه کنید این است که ما نمی توانیم رفتار هیچ کسی را به جز خودمان تغییر دهیم.
ظاهرا همسر شما به طور کلی شخصیت مهربان و توجه کننده ای دارند حالا آن قسمتی که به شما مربوط می شود برایتان خوشایند است و آن بخشی که متوجه اعضای خانواده اش می شود برایتان خوشایند نبوده و حتی آزاردهنده است.
در اکثر مواقع این اتفاقات نیستند که باعث ناراحتی ما می شوند بلکه باورها وپیش فرض های ما و یا انتظارات وخواسته های ما هستند که وقتی با توجه به این موارد آن رویداد را تفسیر می کنیم ممکن است بنظرمان خوشایند و یاناخوشایند باشد.
ماجرا ان است که گاهی خواسته ها و انتظاراتی که داریم در عمل نشدنی هستند.
و یا اینکه اصلا تحت اراده و کنترل ما نیستند که بخواهیم آن را به همانگونه که دلمان می خواهد پیش ببریم.
به عنوان مثال رفتار خانواده همسرمان یا حتی خود همسرمان دست ما نیست.
اینکه ما بخواهیم مادر همسرمان برای ما هدیه ای که برایمان ایده آل هست را بیاورد و یا رفتار توجه کننده و حمایتگری داشته باشد، اگرچه خوب است اما به هیچ وجه دست ما نیست.
اگر بخواهیم انرژی خودمان را صرف مواردی کنیم که درباره آنها کاری از ما ساخته نیست، مانند این است که بخواهیم با هل دادن دیوار آن را جابجا کنیم که در این صور نه تنها موفق نخواهیم شد بلکه دستمان هم درد خواهد گرفت و کل انرژیمان صرف چیزی غیر ممکن و نشدنی شده است.
در حالیکه اگر بر روی موردی انرژی مصرف می کردیم که تحت اراده و اختیار و کنترل ما بود، می توانستیم اقدام موثری برای رسیدن به آن انجام دهیم.
تلاش برای تغییر همسرتان هم نه تنها نتیجه ای نخواهد داشت، مگر ایشان خودشان بخواهند، بلکه به مرور باعث ایجاد احساسات منفی بین شما و عدم رضایت از یکدیگر و کاهش کیفیت رابطه شما خواهد شد.
اما اگر برای اینکه چگونه رابطه بهتری با همسرتان داشته باشید و یا خواسته ها و انتظارات و یا ناراحتی و اختلافتان را چگونه با ایشان مطرح کنید که به نتیجه مطلوبتری برسید و یا چگونه رفتار کنید که در آخر حس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید، مواردی هستند که املا تحت اراده و کنترل شما هستند و می توانید برای آنها هدف گزاری کنید و اقدامات موثری انجام دهید.
افراد به هنگام انتخاب همسر آینده و تصمیم برای ازدواج باید سعی کنند تا جای ممکن طرف مقابل را بشناسند و در آخر ببینند تا چه اندازه این فرد با ملاکها و معیارهایی که در ذهن داشته اند و تصویری که از همسر دلخواه دارند و انتظاراتشان از همسر آینده و ازدواج، همخوانی و تناسب دارد و بعد تصمیم نهایی را بگیرند.
ولی اینکه بخواهیم با تمام دانسته ها انتخاب کنیم و بعد نتوانیم با واقعیتها کنار بیاییم و بپذیریم و بخواهیم تغییر دهیم، مسیری جز دریاف ناکامی های پی در پی در انتظارمان نخواهد بود.
مشاوره پیش از ازدواج می تواند کمک بزرگی در این مسیر به شما بکند.

[دامپزشک]

اخه من خودمم مذهبی هستم و مقید ولی کسی مجبورم کنه به کاری که خودم رعایت میکنم منو ناراحت میکنه . البته نگفته من اهنگ گوش ندم ولی یکی دوبار که تو ماشین گذاشتم حس کردم ناراحت میشه خاموشش کردم
منظورم تماس با مادرشوهر بود .شوهرم میگه ما زن و شوهریم باید بزرگتر بشیم بهتر رفتار کنیم خانواده ها ازمون توقع دارن ما باید بهشون زنگ بزنیم .چند روز پیش بدلیل خونه تکانی 5روز زنگ نزدم خونشون شوهرم گفت مادرش گفته یاسمن 5روزه زنگ نزده ، بعد که زنگ زدم خونشون خود مادرشوهرمم گفت غیبتتو کردم از روزی که رفتی یه زنگ نزدی.
جالب اینجاست مادر شوهرمن سخنرانه مذهبیه کلی کلاس حوزه و مبلغ بودن رفته .
توحرفای همسرم میفهمم که مادرشوهرم پشتم گفته دختر خوشگلیه ولی اینو هیچ وقت به روم نمیاره ،شایدم شوهرم ازخودش گفته نمیدونم
والا نمیدونم شوهرم حرفامو میپذیره یا چون حدقل درظاهر که حقی به من نمیده همش میگه من حساسم ولی همش میگه باید سعه صدر داشته باشم و بدی رو باخوبی جواب بدم دقیقا حرفای شمارو میزنه
ولی برامن مهمه حدقل یه کلمه بهم بگه حق باتوئه من اینجوری همه چیو تحمل میکنم ولی اینو نمیگه انگار ازمامانش میترسه.
بله دوس داره برم خونشون (یه مدت سر همین بحث داشتیم من میگفتم که چرا مامانت هیچ وقت زنگ نمیزنه یا اصن پیام نمیده که خونمون دعوتی ،اگه سرخونمون رفته بودیم یه چیزی
میگفت اونا تورو مث دختر خودشونن میدونن ازین رسما نداریم و.. دوس دارن تو بری و بیای
درصورتی که ما اکثرا دعوتش میکردیم ولی برای من هیچ وقت دعوتی درکار نبود اوایل همسرم خودش میگفت بیا خونمون چند وقت بعدم میگفت مامانم گفته به یاسمن بگو بیاد خونمون .منم دیگه به این رفتار بدشون عادت کردم)
نزدیک 10روز بخاطر انفولانزا نزدیک 20 روزم بخاطر کرونا گرفتن مامانش خونشون نرفتم .ولی در کل خیلی کم میرم خونشون
بله شوهرم انتظار کمک داره .چون خدایی خودشم تو خونموم همینطوره مثلا میگه بیام ظرف بشورم ولی خب مامان من که عمرا اجازه اینکارو نمیده .یا مثلا میگه جارو نکن من میام خونتونو جارو میکنم .
انقد مامانش ازش کار کشیده براش عادت شده
الانم خودش گفته بود یه سری ازین حرفارو به مشاور بگم که معلوم بشه کدوممون اشتباه میکنیم . ولی من انقد از کاراشون دلسرد شدم که همه چی تو این 5ماه اتفاق افتاده بود رو گفتم.
الانم اگه بهش اینارو بگم شاید قبول نکنه
یکم خود رای هست ولی اینو قبول نداره

[دامپزشک]

با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس ناکامی شما با توجه به شرایطی که مطرح کردید کاملا قابل درک است.
واقعیتی که وجود دارد و بهتر است ه آن توجه کنید این است که ما نمی توانیم رفتار هیچ کسی را به جز خودمان تغییر دهیم.
ظاهرا همسر شما به طور کلی شخصیت مهربان و توجه کننده ای دارند حالا آن قسمتی که به شما مربوط می شود برایتان خوشایند است و آن بخشی که متوجه اعضای خانواده اش می شود برایتان خوشایند نبوده و حتی آزاردهنده است.
در اکثر مواقع این اتفاقات نیستند که باعث ناراحتی ما می شوند بلکه باورها وپیش فرض های ما و یا انتظارات وخواسته های ما هستند که وقتی با توجه به این موارد آن رویداد را تفسیر می کنیم ممکن است بنظرمان خوشایند و یاناخوشایند باشد.
ماجرا ان است که گاهی خواسته ها و انتظاراتی که داریم در عمل نشدنی هستند.
و یا اینکه اصلا تحت اراده و کنترل ما نیستند که بخواهیم آن را به همانگونه که دلمان می خواهد پیش ببریم.
به عنوان مثال رفتار خانواده همسرمان یا حتی خود همسرمان دست ما نیست.
اینکه ما بخواهیم مادر همسرمان برای ما هدیه ای که برایمان ایده آل هست را بیاورد و یا رفتار توجه کننده و حمایتگری داشته باشد، اگرچه خوب است اما به هیچ وجه دست ما نیست.
اگر بخواهیم انرژی خودمان را صرف مواردی کنیم که درباره آنها کاری از ما ساخته نیست، مانند این است که بخواهیم با هل دادن دیوار آن را جابجا کنیم که در این صور نه تنها موفق نخواهیم شد بلکه دستمان هم درد خواهد گرفت و کل انرژیمان صرف چیزی غیر ممکن و نشدنی شده است.
در حالیکه اگر بر روی موردی انرژی مصرف می کردیم که تحت اراده و اختیار و کنترل ما بود، می توانستیم اقدام موثری برای رسیدن به آن انجام دهیم.
تلاش برای تغییر همسرتان هم نه تنها نتیجه ای نخواهد داشت، مگر ایشان خودشان بخواهند، بلکه به مرور باعث ایجاد احساسات منفی بین شما و عدم رضایت از یکدیگر و کاهش کیفیت رابطه شما خواهد شد.
اما اگر برای اینکه چگونه رابطه بهتری با همسرتان داشته باشید و یا خواسته ها و انتظارات و یا ناراحتی و اختلافتان را چگونه با ایشان مطرح کنید که به نتیجه مطلوبتری برسید و یا چگونه رفتار کنید که در آخر حس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید، مواردی هستند که املا تحت اراده و کنترل شما هستند و می توانید برای آنها هدف گزاری کنید و اقدامات موثری انجام دهید.
افراد به هنگام انتخاب همسر آینده و تصمیم برای ازدواج باید سعی کنند تا جای ممکن طرف مقابل را بشناسند و در آخر ببینند تا چه اندازه این فرد با ملاکها و معیارهایی که در ذهن داشته اند و تصویری که از همسر دلخواه دارند و انتظاراتشان از همسر آینده و ازدواج، همخوانی و تناسب دارد و بعد تصمیم نهایی را بگیرند.
ولی اینکه بخواهیم با تمام دانسته ها انتخاب کنیم و بعد نتوانیم با واقعیتها کنار بیاییم و بپذیریم و بخواهیم تغییر دهیم، مسیری جز دریاف ناکامی های پی در پی در انتظارمان نخواهد بود.
مشاوره پیش از ازدواج می تواند کمک بزرگی در این مسیر به شما بکند.

سلام ممنون از توضیحات خوبتون . اتفاقا من قبل صیغه گفتم بریم مشاوره ولی همسرم گفت نه هر مشاوره ای نمیشه باید اطلاعات کافی داشته باشه مذهبی باشه و....
هرچیزی رو به راحتی قبول نمیکنه
چطور خودش دوست داره همش من تغییر کنم ولی من نباید اونو تغییر بدم.
میگه من حساسم اگه میخواییم یار امام زمان بشیم باید تغیرر کنم خوبی بی توقع بکنم .کلا خیلی خوب باشم حتی اگه طرف مقابلم بد باشه